موزه های دوازدهگانه بهاییت
خبرگزاری فارس: عبدالبهاء در سفر تبلیغی خود به اروپا و امریکا، در گردهمآییها، کلیساها و کنیسههای گوناگون سخنرانی کرد و در مقام جانشین بهاءالله و ترویجکننده افکار و آثار او، اصولی را در دوازده سرفصل بهعنوان آموزههای بهاییت معرفی کرد.
عبدالبهاء در سفر تبلیغی خود به اروپا و امریکا، در گردهمآییها، کلیساها و کنیسههای گوناگون سخنرانی کرد و در مقام جانشین بهاءالله و ترویجکننده افکار و آثار او، اصولی را در دوازده سرفصل بهعنوان آموزههای بهاییت معرفی کرد. برخی از این آموزهها نه تنها بر اساس اندیشههای بهاءالله نبود، بلکه حتی در مواردی مثل برابری حقوق زن و مرد، مخالف تفکر وی نیز بود.
برخی دیگر هم در دورههای پیش از بهاءالله وجود داشته و بسیار علمیتر و منطقیتر از آنچه عبدالبهاء در سخنانش ادعا میکرد، درباره آنها بحث شده است. این اصول بعدها به اصول دوازدهگانه بهاییت شهرت یافت.
این آموزهها را در فصل اعتقادات نیز میشد بررسی کرد، ولی از آنجا که بهاییت برای این آموزهها تبلیغات گستردهای به راه انداخته، بهگونهای که گویا تنها راه رسیدن به زندگی سعادتمندانه، عمل به این آموزههاست، برای کندوکاو در اهمیت، اصالت و قابلیت اجرایی این اصول، فصلی جداگانه را به آنها اختصاص دادیم.
1. تحری حقیقت
تحری حقیقت، به معنای آزادسازی حقیقت است؛ یعنی انسان باید آزادانه عقیدهاش را انتخاب کند. آزادی در انتخاب عقیده در تمام ملل و ادیان، اصلی پذیرفته شده است و امتیاز بشر، در همین مسئله است. قرآن نیز به عنوان منشور هدایت و آخرین کتاب آسمانی، بر این مورد تأکید بسیار کرده و تقلید کورکورانه از پدران، پیروی از بزرگان منحرف قوم و پذیرفتن آنچه را اکثریت میگویند، نکوهش کرده است.
نمونههایی از آیات قرآن را در این زمینه میآوریم:
● و چون به ایشان گفته شود به سوی فرستاده الهی و پیامبر بیایید، میگویند: آنچه نیاکانمان را برآن یافتهایم برای ما کافی است. حتی اگر نیاکانشان چیزی ندانسته باشند. (مائده: 104)
● بلکه گویند ما پدرانمان را بر عقیدهای یافتهایم و با پیروی از آنان، هدایت شدهایم و بدینسان پیش از تو در هیچ آبادی، هشدار دهندهای نفرستادیم مگر آنکه نازپروردگان آن قریه گفتند: ما پدرانمان را بر عقیدهای یافتیم و ما دنبالهرو آنان هستیم. بگو حتی اگر برای شما راهنماتر از آنچه پدرانتان را پیرو آن یافتید، بیاوریم؟ گفتند: ما رسالت شما را منکریم. پس از ایشان انتقام گرفتیم. پس بنگر که عاقبت منکران چه بوده است. (زخرف: 22 و 23)
● روزی که چهرههاشان در آتش جهنم دگرگون میشود، میگویند: ای کاش از خداوند و رسول اطاعت کرده بودیم و گویند: پروردگارا! ما از پیشوایانمان اطاعت کردیم، آنگاه آنان ما را به گمراهی کشاندند. پروردگارا! به آنان دو چندان سهم از عذاب بده و لعنتشان کن، بزرگترین لعنتها. (احزاب: 66 ـ 68)
نکته مهم در این زمینه آن است که تحری حقیقت در بهاییت، شعار و پنداری بیش نیست؛ زیرا از یکسو ادعا میشود هر کس باید با توکل بر خداوند، با گوش خود بشنود و با چشم خود ببیند و بخواند و با عقل خود بیندیشد. از سوی دیگر، بهاءالله، خود، این ادعاها را به کناری میگذارد و میگوید:
فهم کلمات الهیه و درک بیانات حمامات معنویه، هیچ دخلی به علم ظاهری ندارد. این منوط به صفای قلب و تزکیه نفوس و فراغت روح است.1
بنابراین، وقتی شنیدن با گوش و دیدن با چشم و اندیشیدن با عقل که اسباب علم ظاهریاند، تأثیری در فهم کلمات الهیه ندارند، تحری حقیقت نیز ادعایی بیش نخواهد بود.
همچنین مطالعه سرگذشت کسانی که از بهاییت کناره گرفتهاند، گویای نبودن آزادی عقیده و اندیشه، در این جماعتِ مدعی تحری حقیقت است.2